
تابآوری: از مفهومی عمیق تا ویترینی برای خودنمایی
این روزها در هر گوشهای از این سرزمین، از دیوارهای سیمانی شهرها گرفته تا ویترینهای مجازی، کلمهای به گوش میرسد که گویی قرار است عصای دست همه مشکلات باشد: تابآوری. این واژه زیبا و عمیق، که ریشه در توانایی انسان برای بازسازی و رشد پس از سختیها دارد، حالا به دست برخی به ابزاری برای نمایشهای سطحی و کسبوکار تبدیل شده است.
تابآوری محلهمحور بهزیستی که امروز در حال اجراست، ماهیتی اجتماعی و ریشهای دارد. این تابآوری با مردمان یک محله زندگی میکند، نفس میکشد و با آموزشهایی که از دل جامعه میجوشد، معنا مییابد. اما در این میان، هستند کسانی که این مفهوم را به میدانی برای نمایشهای شخصی خود تبدیل کردهاند.
این افراد، گویی با یک هدف از پیش تعیینشده، در هر سازمانی و در هر طرحی به دنبال جایی برای ایستادن زیر نورافکن هستند. امروز از سازمان بهزیستی گیلان سر در میآورند، فردا از بوشهر. گاهی به بهانه تدریس، گاهی با نفوذ از طریق سازمانهای دیگر، همگی با یک هدف مشترک: دیده شدن. برای آنها فرقی نمیکند که از در اصلی وارد شوند یا از پنجرهای کوچک. مهم این است که در مرکز توجه باشند و بتوانند با یک ژست عکاسانه و کلماتی شعارگونه، خود را مصلح اجتماعی و مدرس تابآوری معرفی کنند.
این نمایشهای پر سر و صدا، نه تنها به ماهیت اصلی تابآوری ضربه میزند، بلکه اعتبار سازمانهای تخصصی مانند بهزیستی را نیز زیر سوال میبرد. انتشار مطالب سبک و غیرتخصصی در وبگاههای رسمی، که بیشتر به تریبونی برای تبلیغ این افراد شباهت دارد تا ارائه محتوایی علمی و کاربردی، دور از شأن و جایگاه یک سازمان متولی سلامت روان جامعه است.
بهزیستی و دیگر سازمانهای تخصصی، شایسته آن هستند که برنامههایشان را با نگاهی عمیق و فارغ از هرگونه نمایش سطحی پیش ببرند. تابآوری، یک مفهوم اجتماعی و علمی است، نه یک شوآف تجاری. وقت آن است که در سایه نظارتی دقیقتر، این عرصه از دست کسانی که آن را تنها برای کسبوکار و شهرت خود میخواهند، خارج شود و به صاحبان اصلیاش، یعنی مردم و جامعه، بازگردد.
